تغیر مسیر یافته از - اقوال شارحه
زمان تقریبی مطالعه: 9 دقیقه
 

معرف





معرِّف، یکی از اصطلاحات به‌کار رفته در علم منطق بوده و عبارت است از مجموع تصورات معلومی که موجب معلوم شدن تصوّر مجهولی گردد.


۱ - ابواب علم منطق



منطق دو باب اصلی دارد:
۱. باب معرف که سرمایه اکتساب مجهولات تصوری است؛
۲. باب حجت که سرمایه اکتساب مجهولات تصدیقی است.

۲ - توضیح اصطلاح



معرف عبارت است از: ترتیب تصورات معلومه (کلی) برای کشف تصور مجهول (موضوع). اعم از این که فقط از ذاتیات تشکیل شده باشد، مانند: حیوان ناطق یا از فقط عرضیات، مانند: ماشی ضاحک، و یا مرکب از هر دو، مانند: حیوان ضاحک در تعریف انسان. و آن تقسیماتی دارد، مانند: حد و رسم، معرف بسیط و معرف مرکب، معرف تام و ناقص که هر یک از آن‌ها نیز اقسامی دارد.
[۴] قطب‌الدین رازی، محمد بن‌ محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه، ص۷۸.
[۵] شیرازی، قطب‌الدین، درة التاج (منطق)، ص۸.
[۶] مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۱۱۴.


۳ - اقسام تصوّر اشیاء



تصوّر اشیاء یا تصور تام و کامل است به نحوی که صورت ذهنی کاملاً مطابق شئ خارجی باشد، بدون هیچ گونه تفاوت، یا تصوری غیر تام بر وجهی که آن صورت ذهنی نزدیک به صورت خارجی یا شبیه آن باشد، و یا تصوری کاملاً فاسد و غیر مطابق. قسم اول (تصور تام) یک قسم بیشتر نتواند بود، اما اقسام دیگرِ تصور، انواع متعددی دارد که به حسب قرب و بُعد نسبت به شئ خارجی، و به حسب وضوح و خفا دارای درجاتی است.

۴ - اقسام اقوال شارحه



تصورات غیر بدیهی به وسیله اقوال شارحه، یعنی تعاریف، معلوم می‌گردند. و قول شارح یا معرِّف، به لحاظ اشتمال بر ذاتیات و عَرَضیات، بر چند قسم است:

۴.۱ - قسم اول


فقط از ذاتیات فراهم آمده باشد. این قسم دارای دو حالت است:
۱. مشتمل بر تمام ذاتیات معرَّف؛ و آن در صورتی است که مشتمل بر جنس قریب و فصل قریب باشد. در این صورت به آن "حدّ تام" می‌گویند. حدّ تام، چنان که گفته شد یکی بیش نیست، و به لحاظ ارزش از همه اقسام برتر است زیرا موجب حصول صورتی از شئ در ذهن می‌شود که کاملاً مطابق و محاذی شئ خارجی است. واژه حدّ وقتی به نحو مطلق (بدون قید تام یا ناقص) استعمال شود باید به معنای حدّ حقیقی تام باشد؛
۲. مشتمل بر بعضی از ذاتیات معرَّف؛ قول شارح در این حالت، مشتمل بر جنس بعید و فصل قریب خواهد بود. در این صورت به آن "حدّ ناقص" می‌گویند. البته بعضی گفته‌اند عدم ذکر جنس، و اکتفا به ذکر فصل قریب، برای تحقق حد ناقص جایز است. دلیل لزوم ذکر فصل قریب این است که مطلق حدّ (اعم از تام و ناقص) باید شئ را از سایر اشیاء ممتاز کرده و جامع و مانع باشد. حدّ تام، به خلاف حدّ ناقص، مصادیق متعدد دارد، و به هر نسبت که ذاتیات بیشتری را شامل باشد فضیلت بیشتری دارد.
[۱۳] مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۱۲۰.
[۱۴] خوانساری، محمد، فرهنگ اصطلاحات منطقی، ص۲۵۱-۲۵۹.
[۱۵] ابوحامد غزالی، محمد بن محمد، معیار العلم في فن المنطق، ص۲۰.


۴.۲ - قسم دوم


قول شارح مرکب از ذاتیات و عرضیات باشد. بر این مبنا که تعریف (اعم از حدّی و رسمی) باید جامع و مانع باشد نمی‌توان از میان عرضیات به عرض عام بسنده کرد بلکه ذکر عرض خاص (خاصه) ضروری است. بر این اساس، این قسم نیز دارای دو حالت است:
۱. تعریفی که مشتمل بر جنس قریب و عَرَض خاص باشد. در این صورت به آن "رسم تامّ" می‌گویند؛
۲. تعریفی که مشتمل بر جنس بعید و عَرَض خاص باشد. به نظر مشهور این حالت یکی از مصادیق "رسم ناقص" است، ولی برخی از اهل منطق این حالت را از مصادیق رسم تام دانسته‌اند و رسم ناقص را منحصر به موردی فرض کرده‌اند که ذاتیات معرَّف در تعریف نیامده باشد؛

۴.۳ - قسم سوم


قول شارح فقط از عَرَضیات تشکیل شده باشد. در این قسم، بر اساس شرط "جامعیت و مانعیت تعریف"، قول شارح مشتمل بر عَرَض عام و عَرَض خاص است. این قسم، از مصادیق "رسم ناقص"، و مطابق قول غیر مشهور تنها مصداق آن، می‌باشد. البته گاهی در تعریف، از چند امر عَرَضی استفاده می‌شود که هیچ یک مساوی معرَّف نیست، اما مجموع آنها مساوی معرَّف است و به این طریق، شرط "جامعیت و مانعیت تعریف" تامین می‌گردد. چنین رسمی را "خاصه مرکّبه" می‌گویند.
[۱۸] شهاب‌الدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات، ص۲.
[۱۹] خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۱۵۱-۱۵۳.
[۲۰] خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۲۹.


۵ - مقایسه ارزشی حدّ و رسم



غرض از تعریف شئ تنها این نیست که شئ را از همه اشیای دیگر متمایز کند بلکه مراد این است که ماهیت شئ آن چنان که هست در ذهن متصور گردد. و این مقصود فقط از طریق حدّ، و به نحو کامل فقط از طریق حدّ تام، حاصل می‌گردد. البته با شناخت ماهیت معرَّف، تمییز آن از سایر اشیاء هم به دست می‌آید. و این در حالی است که رسم، تنها در تمییز معرَّف از سایر اشیاء می‌تواند ما را مدد کند.
البته باید توجه داشت که چیزی را که می‌خواهیم بشناسانیم اگر دارای ذات بسیط و غیر مرکب باشد (مثل مقولات عشر که مرکب از جنس و فصل نیستند) قابل تحدید به حدّ تام نیستند و تنها از طریق رسم می‌توان آنها را معلوم ساخت. و در صورتی که چنین رسمی مشتمل بر لوازمی باشد که اقتضای انتقال ذهن از آن لوازم به ملزوم را داشته باشند چنین رسمی در افاده تصور مطلوب، دست کمی از حدّ ندارد.

۶ - ملاک تام یا ناقص بودن تعریف رسمی



برخی از اهل منطق ملاک تام یا ناقص بودن تعریف رسمی را این امر دانسته‌اند که موجب تمایز تام می‌شود یا تمایز ناقص. اگر موجب تمایز تام شود رسم تام خواهد بود، و اگر موجب تمایز ناقص شود رسم ناقص می‌شود. بر این مبنا، جامعیت و مانعیت، ویژگی همه تعاریف نخواهد بود. اما بعضی دیگر، مرکب یا مفرد بودن تعریف رسمی را ملاک تام یا ناقص بودن رسم دانسته‌اند، و رسم مرکّب (تعریف به خواص و اعراض) را رسم تامّ، و رسم مفرد (تعریف مشتمل بر ذاتیات و عَرَضیات) را رسم ناقص دانسته‌اند.

۷ - اصطلاحات مترادف



اصطلاح معرف، در عرف منطق اصطلاحات مترادفی دارد که عبارتند از: اقاویل معرفه، تصورات موصله، قول شارح، معلوم تصوری و موصل تصوری.
[۲۲] فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال ‌المیزان، ص۴۰.
[۲۳] تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۱۸-۴۱.
[۲۴] تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۵۰.
[۲۵] ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۱، ص۵۶.
[۲۶] جرجانی، میر سید شریف، الکبری فی المنطق، ص۱۷۲.
[۲۷] ابوالبركات ابن‌ملكا، هبه‌الله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة، ص۱۱۳-۱۱۷.
[۲۸] ابوالبركات ابن‌ملكا، هبه‌الله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة، ص۴۶.
[۲۹] قطب‌الدین رازی، محمد بن‌ محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه، ص۲۲-۲۵.


۸ - مستندات مقاله



در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:

• مظفر، محمدرضا، المنطق.
• سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة.
• خوانساری، محمد، منطق صوری.
• علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید.
• شیرازی، قطب‌الدین، درة التاج (منطق).
• مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول.
• فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال‌ المیزان.
• ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق).
• ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الاشارات و التنبیهات.
• مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.
• خوانساری، محمد، فرهنگ اصطلاحات منطقی.
• ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، منطق المشرقیین.
• جرجانی، میر سید شریف، الکبری فی المنطق.
• تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق.
• ابوالبركات ابن‌ملكا، هبه‌الله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة.
• ابوحامد غزالی، محمد بن محمد، معيار العلم في فن المنطق.
• شهاب‌الدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات.
• خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس.
• قطب‌الدین رازی، محمد بن‌ محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه.
• مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه.

۹ - پانویس


 
۱. مظفر، محمدرضا، المنطق، ص۲۸.    
۲. سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة، ص۱۸۷.    
۳. سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة، ص۶۰-۶۱.    
۴. قطب‌الدین رازی، محمد بن‌ محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه، ص۷۸.
۵. شیرازی، قطب‌الدین، درة التاج (منطق)، ص۸.
۶. مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۱۱۴.
۷. سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة، ص۷۲.    
۸. خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۴۱۴-۴۱۶.    
۹. ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، منطق المشرقیین، ص۱۰.    
۱۰. مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه، ص۲۱۶.    
۱۱. علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید، ص۱۹۳.    
۱۲. ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الاشارات و التنبیهات، ص۱۱.    
۱۳. مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۱۲۰.
۱۴. خوانساری، محمد، فرهنگ اصطلاحات منطقی، ص۲۵۱-۲۵۹.
۱۵. ابوحامد غزالی، محمد بن محمد، معیار العلم في فن المنطق، ص۲۰.
۱۶. مظفر، محمدرضا، المنطق، ص۱۱۶.    
۱۷. ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، منطق المشرقیین، ص۲۹.    
۱۸. شهاب‌الدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات، ص۲.
۱۹. خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۱۵۱-۱۵۳.
۲۰. خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۲۹.
۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول،ج۱، ص۶۰۷.    
۲۲. فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال ‌المیزان، ص۴۰.
۲۳. تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۱۸-۴۱.
۲۴. تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۵۰.
۲۵. ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۱، ص۵۶.
۲۶. جرجانی، میر سید شریف، الکبری فی المنطق، ص۱۷۲.
۲۷. ابوالبركات ابن‌ملكا، هبه‌الله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة، ص۱۱۳-۱۱۷.
۲۸. ابوالبركات ابن‌ملكا، هبه‌الله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة، ص۴۶.
۲۹. قطب‌الدین رازی، محمد بن‌ محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه، ص۲۲-۲۵.


۱۰ - منبع



پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «معرِّف»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۴/۱۸.    


رده‌های این صفحه : اصطلاحات منطقی | معرف




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.